کنجشک
گنجشکی با عجله و با تمام توان به آتش نزدیک میشد و برمیگشت! پرسیدند : چه میکنی؟ پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب میکنم و آن را روی آتش میریزم… گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که تو میآوری بسیار زیاد است و این آب فایدهای ندارد! گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما آن هنگام که وجدانم میپرسد: زمانی که دوستت در آتش میسوخت تو چه کردی، پاسخ میدهم: هر آنچه از من بر میآمد! همین یک جمله رمز تمام زیباییهای رفتاری دنیاست. بدون توقع و با دلی صاف هر کاری از دستت بر میآید برای دوستت انجام بده.
+ نوشته شده در شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۸ ساعت 22 توسط همای
|
خداوندا